کل نماهای صفحه

۱۳۸۹ اسفند ۲, دوشنبه

تدارکات چهارشنبه سوری؛ ما و نارنجک دست ساز و تیرکمون کشی و گارد ضد شورش!!!

از همین الان به فکر تهیه ی نارنجک دست ساز و تیرکمون کشی برای مقابله با تهاجم گارد ضد شورش باشیم!
تیرکمون کشی برد نارنجک دستی رو حداقل تا 200 متر می رسونه!
اگر بتونیم روی ساختمون های بلند مشرف به خیابون ها موضع بگیریم هم نور علی نوره!
هم میتونیم راحت مهاجمین رو بزنیم و هم با توجه به این که مراسم چهارشنبه سوری شب برگزار میشه از تاریکی شب استفاده می کنیم و دیده نمی شیم!
بالاخره این ها هم باید بفهمن که اینجوری نیست که بیان هم کتک بزنن و هم ساندیس بخورن و هم پاداش بگیرن!
دوتا کتک و نارنجک دستی که بخورن حساب کار دستشون میاد!
البته پیشنهاد چهارشنبه سوری منافاتی هم با تظاهرات های زودهنگام تر نداره!
فقط یادآوری کردم که به فکر باشیم و تدارکاتمون رو کامل کنیم!

۱۳۸۹ بهمن ۲۷, چهارشنبه

نگاهی به یک اس ام اس-دامی از سوی کودتاگران برای سرکوب شدید سبزها و اعمال هزینه ی شدید برای آنان

  • با توجه به اعلام حضور جلبک های لرزان، در مراسم تشییع شهید بسیجی و حافظ قرآن دوستان حزب اللهی ساعت 7:30 در دانشگاه هنر واقع در بالاتر از چهار راه ولیعصر، چسبیده به دانشگاه امیرکبیر حضور بهم رسانند.
    این متن اس ام اسی است که برای تمام بسیجیان و تعدادی از دوستان سبز اندیش ارسال شده است و برای من سوالی ایجاد کرده
    آیا لازم است برای کسانی که حتی الان نیز در خیابان های شهر در حال گشت زنی هستند متنی ارسال کرد که به راحتی و مانند دیگر تجمعات خودجوششان!!! از طریق پایگاه های بسیج اطلاع رسانی می شود، پیامک ارسال کرد؟
    شاید یک جواب بیشتر نداشته باشد و آن تحریک سبزها باشد تا با حضور در ساعت 7.30 دقیقه ی صبح در دانشگاه هنر ستاریوی طراحی شده ی خود را جامه ی عمل بپوشانند.
    نظر من این است که این پیامک فقط برای تحریک ماست که با استفاده از آن یک شانتاژ خبری ایجاد کنند و ما را برای همیشه ساکت کنند.
    پس ما باید با حفظ آرامش خود و با نگاهی دقیق در دام آنانی که قاتلان شهید صنع ژاله هستند نیوفتیم و سناریوی آنان را نقش بر آب کنیم!
    پس دوستان بیایید هشیار باشیم و از احساساتی شدن بپرهیزیم و در جو فعلی بی گدار به آب نزنیم.

۱۳۸۹ بهمن ۲۰, چهارشنبه

مترسک-به مناسبت 25 بهمن

دل نوشته ی مترسک را تقدیم میکنم به دوستانی که در راه آزادی جان دادند، رفقایی که مجبور به ترک دیار شدند و نظامیان غیوری که علی رغم دستور فرماندهان دون حاضر به گشودن آتش بر روی ناموس هم میهنان نشدند و به همین دلیل دست به گریبان مصائب بعدی اش شدند:

ای مترسک دلم از باغ و از این مزرعه ی زرد گرفت
دل هوای سفر بیشه و جنگل دارد
کنج این باغ که شبدر علف هرزه لقب می گیرد
جا برای گل قاصد تنگ است
رویش گل در باغ
نیست آزاد، که تقدیر به دست اره است
توی آن جنگل سبز
آسمان بسیار بخشنده تر است
و درختان آنجا
بهر یک جرعه ی آب
منت ساقی و ابر و وزش باد بهاری نکشند
رویش آنجا آزاد
و درختانش آزاده ترند
آسمان آنجا
آبی اش رنگ خداست
صلح و آرامش را
می توان آنجا دید
شاید آنجا سر رودی ست که سهراب نوشت
مردمانش رود را می فهمند!
لیکن اندیشه ی من باز به من می گوید
گرچه جنگل سبز است
لیکن آن جنگل سبز
مال ما مردم پایینی نیست
ما در این باغ بسی ریشه دواندیم و هنوز
جان ما بسته به آب چاه است.
پس تلاشی باید؛
تا که این باغ خودش جنگل سبزی بشود.
باغبانی دگر و همت سبزی شاید،
گره از کار گره خورده ی ما بگشاید.
باغ ما ساکت و خاموش نباید باشد
پس در آن ما گل فریاد و خرد می کاریم.
باغبان ما هستیم؛
اره می گیریم از اره به دست.
باغ را می سازیم؛
سبزتر از جنگل
طبق قانون گیاه
رویش آنجا دلخواه.
ای مترسک تو اگر می خواهی؛
توی این باغ بمانی و به دستانت جای یک بند
مو و پیچک سبزی هدیه دهند؛
تو مترسان دیگر قمری را.
تو که دستت باز است؛
پس پناهش بده بر دستانت،
برهان جانش را،
از فشار منقار شاهین
و ز زخم چنگال آن دال
تو که می دانی آن کرکس ناکس در باغ
تشنه ی خون همین قمری و این سهره و آن کفترهاست!
باغ از آن تو هم هست، تو هم یاری کن،
تا خردورزی کفتر در باغ؛
گاه اعمال شود جای کلاغ.
همدلی کن با ما
و دعا تا شاید،
بعد این چله ی سرد،
ابر، باران بدهد.
ای مترسک ز پرستوی جهاندیده بپرس
کی طراوت ز ره باغ گذر خواهد کرد.
آخر او باغ مجاور را هم،
زندگانی کرده ست.
تو اگر با ما همراه شوی
توی این باغ بزرگ،
حرمتی خواهی داشت
و دگر دستت را،
بعد فصل برداشت،
کس نمی سوزاند،
تا از آن آتش سوزان تنت،
تن قمری را بریان بکند بهر ناهار!
ای مترسک دل خود روشن ساز
مشو چون بوم پیام آور تاریکی ها؛
بوم از آن رو شوم است،
که دلش بسته به تاریک شب موهوم است.
بوم هم آخر روزی با روز،
آشتی خواهد کرد...
فریاد آشنا-به مناسبت 25 بهمن

۱۳۸۹ بهمن ۱۷, یکشنبه

چشمه آفتاب


 مست مستم شراب مال شما
نيستم تشنه، آب مال شما
ما كه شستيم دست از دريا
جلوه هاي حباب مال شما
سهم ما عشق - اين گناه عظيم-
هر چه جز اين ثواب مال شما
مي و مطرب زما سيه مستان
فيض وعظ و خطاب مال شما
زاهدا گر بهشت جز عشق است
همه هفت باب مال شما
بعد خورشيد شب نمي ارزد
جلوه ي ماهتاب مال شما
«سروم و ايستاده مي ميرم»
مرگ در رختخواب مال شما
اين سخن را به راستي مي گويم
ثروت بي حساب مال شما
دل بريان و سينه سوزان
مال ما و كباب مال شما
رنج آن گر چه قسمت ما بود
گنج اين انقلاب مال شما
اي شهيدان سرفراز وطن
چشمه آفتاب مال شما
آي مردم شما كه ساده دليد
از من اين شعر ناب مال شما 

 اصغر حاج حيدري متخلص به خاسته

۱۳۸۹ بهمن ۱۱, دوشنبه

دو شعر در باب انقلاب سال ۵۷

ما ستم را نشان گرفته بودیم؛
اما همه تیرها از کمان دانش پرتاب نشد،
ای کاش نخست جهل را نشانه گرفته بودیم...
دکتر مصطفی بادکوبه ای - امید

........................................................

امان از این بهار آزادی،
که از ریشه و برگ و شاخه شاخه ی آن؛
بوی منبر و چوب دار می آید.
دل من تنگ آن زمستانی ست،
که تو گفتی بهار می آید!
منسوب به عطاء الله مهاجرانی

۱۳۸۹ بهمن ۴, دوشنبه

لینک دانلود جلد دوم کتاب فقیه عالیقدر(کاملترین زندگینامه و اسناد زندگی آیت الله منتظری)

کتاب فقیه عالیقدر که پس از کتاب خاطرات آیت الله العظمی منتظری مهمترین سند زندگی ایشان است بعد از انقلاب در دو جلد منتشر شد.جلد اول زندگینامه ی مفصل ایشان و سابقه ی مبارزات ایشان است و جلد دوم آن شامل مختصری از سابقه ی مبارزاتی ایشان، پیامهای ایشان به شهید رجایی، باهنر، حجت الاسلام خامنه ای ومهندس میرحسین موسوی و همچنین نظرات روحانیونی همچون آقایان جنتی، جوادی آملی،خامنه ای، خزعلی، دری نجف آبادی، فاضل لنکرانی، خاتمی، کروبی ،مشکینی،مومن و هاشمی رفسنجانی در تایید ایشان و همچنین نظرات آیت الله منتظری در مورد دانشگاه ها است.
جلد اول این مجموعه در سال 1360 و جلد دوم آن در سال 1366 توسط مصطفی ایزدی نگاشته شد و توسط انتشارات سروش منتشر شد.
پس از فوت آیت الله خمینی تمامی نسخه های آن جمع آوری شده و چاپ آن هم ممنوع شد.
برای دانلود جلد دوم این مجموعه اینجا را کلیک کنید

۱۳۸۹ دی ۳۰, پنجشنبه

لینک دانلود جلد اول کتاب فقیه عالیقدر(کاملترین زندگینامه ی آیت الله منتظری)

کتاب فقیه عالیقدر که پس از کتاب خاطرات آیت الله العظمی منتظری مهمترین سند زندگی ایشان است بعد از انقلاب در دو جلد منتشر شد.جلد اول زندگینامه ی مفصل ایشان و سابقه ی مبارزات ایشان است و جلد دوم آن چکیده ای از زندگینامه و مشروح نظرات روحانیون بنام آن دوران درباره ی ایشان می باشد.
جلد اول این مجموعه در سال 1360 و جلد دوم آن در سال 1366 توسط مصطفی ایزدی نگاشته شد و توسط انتشارات سروش منتشر شد.
پس از فوت آیت الله خمینی تمامی نسخه های آن جمع آوری شده و چاپ آن هم ممنوع شد.
برای دریافت جلد اول این مجموعه اینجا را کلیک کنید.